چرا از نوشتن کتاب میترسید؟
مقدمه
چرا از نوشتن کتاب میترسید؟ و این ترس را چگونه شکست دهید؟
خیلی آزار دهنده است وقتی میخواهید بنویسید ولی ترس مانع نوشتن شما میشود.
شما میدانید که نوشتن کتاب به شما کمک میکند تا دیده شوید، شما را در مقابل افراد مناسب قرار میدهد و مشتریان و کسب و کار را به سمت شما سوق میدهد.
مشکلی که شما با آن روبرو هستید این است: به عنوان یک شخصی که دانش یا تجربه گستردهای از موضوع دارید، نمیتوانید بنویسید. و به نظر میرسد که شما نمیتوانید آن را انجام دهید.
به این معنی که فرصتهای بسیاری را از دست میدهید. نمیتوانید تخصص و دانشتان را اثبات کنید.
و ممکن است ناامید باشید که حتی تا پایان عمر بتوانید کتاب بنویسید.
شما تنها نیستید، من هم زمانی ترس نوشتن کتاب را با تمام وجود لمس کردهام.
این مقاله راههایی را نشان میدهد که بر ترس نوشتن غلبه نمایید.
در این مقاله از سه ترس اصلی نوشتن و راههای غلبه بر آنها را خواهم گفت.
ترس برخی افراد به این دلیل است که فرآیند را نمیدانند، یا نمیتوانند زمان پیدا کنند.
من خودم ترس نوشتن کتاب را تجربه کردهام (زیرا خودم کتاب نوشتهام و دورهای دارم که به افراد علاقهمند نوشتن کتاب کمک میکند ایدههای خود را به کتاب پرفروش تبدیل کنند).
اگر بخشی از توضیحات برای شما نامفهوم بود، نگران نباشید در ادامه به تمام ابعاد این موضوع خواهم پرداخت و تمام سوالات شما را پاسخ خواهم داد.
ترسهای نوشتن به طور مداوم با شما خواهد بود. چرا گفتم به طور مداوم؟ عمدی بود؟ بله. در ادامه این مقاله به طور کامل راههای مقابله با ترس نوشتن را توضیح خواهم داد. اینها روشهای اثبات شده من برای غلبه بر ترس نوشتن کتاب است.
چرا باید به ترس نوشتن کتاب توجه کرد؟
وقتی راه مقابله با ترس نوشتن را فرا بگیرید به این معنی که شما تجربیات و تخصص خود را با جامعه به اشتراک میگذارید. زیرا آنها به این تجربیات شما نیاز دارند و قدردان شما خواهد بود.
در دوره لذت بخش ۲۸ روزه نوشتن کتاب پرفروش شما فایل های PDF را پرینت میگیرید و کادرها را تکمیل میکنید. و ترس صفحه سفید را حذف میکنید. این کادرها را میتوانید در مهمانی یا کافی شاپ یا هر جایی که راحت هستید پر کنید.
انتخاب با شما است. انتخاب زمان و مکان نوشتن کتاب و تکمیل کادرها.
شما وقتی این مقاله را بخوانید تعجب خواهید کرد که چگونه بدون آن کنار آمدهاید.
- سه ترس نوشتن کتاب و راه غلبه بر آنها
سه ترس اصلی + چگونگی غلبه بر آنها
ترس شماره ۱: “نمیدانم میتوانم کتابی بنویسم یا نه!”
اگر مطمئن نیستید که می توانید کاری را انجام دهید، ترس از آن کاملاً سالم و طبیعی است. مثلاً اگر ندانیم شنا کردن بلد هستیم یا نه، کمی از آب میترسیم. و این منطقی است زیرا ما را ایمن نگه میدارد.
پس راه حل این است: اگر اطمینان ایجاد شود، ترس از بین خواهد رفت.
چگونه اطمينان ایجاد کنیم؟
تست بسیار خوبی برای درک این موضوع وجود دارد:
آیا مردم از شما راهنمایی میخواهند؟
آیا مردم برای دانش یا اطلاعاتی که در سر شماست به شما پول میدهند؟
چه دانش یا اطلاعاتی دارید که دیگران آن را ارزشمند بدانند؟
پاسخ آری به این سوالات کتاب شماست.
این بسیار رایج است. من میبینیم که کسانی مطمئن نیستند که بتوانند کتاب بنویسند، بعد از ده دقیقه مکالمه متوجه میشوند که دو یا سه کتاب دارند.
آنها آنقدر به موضوع نزدیک هستند، که فراموش میکنند، دیگران نمیدانند.
ترس شماره ۲: “نمیدانم که کسی اهمیت میدهد یا خیر.”
اولین کاری که باید انجام دهید این است که سؤالات ترس شماره ۱ را مجدداً بررسی کنید، اگر مردم از شما میپرسند یا برای مشاوره با شما پول میپردازند، کتاب شما را نیز میخرند.
چیزی که این ترس را پیچیده میکند این است که منظور مردم اغلب این است که «نمیدانم کسی به من اهمیت میدهد یا خیر؟».
این به این دلیل است که بسیاری از مردم کتابهای خود را به عنوان بخشی از هویت خود میبینند. اگر کتاب محبوب است، پس آنها محبوب هستند. اگر کتاب به فروش نرسد، آنها خود را منفور میبینند.
نکته کلیدی که باید به خاطر داشته باشید این است که مردم فقط به کتابهایی اهمیت میدهند که چیزی را که میخواهند به آنها برساند.
فقط از خود بپرسید: «آیا کتاب من به رفع مشکل کسی کمک میکند؟”
ترس شماره ۳: “من نمیخواهم احمق به نظر برسم.”
اگر بر ترسهای ۱ و ۲ غلبه کنید، ممکن است ترس شماره ۳ وجود داشته باشد. اما نه برای همه مردم.
من کسانی را دیدهام که میدانند کتابی در خود دارند و میدانند که مخاطبانی برای کتابشان وجود دارد، اما میترسند با انتشار کتاب “احمق به نظر برسند!”.
به این سندرم ایمپوستر میگویند.
سندروم ایمپوستر جایی است که یک نفر، حتی افراد بسیار ماهر و دارای اعتبار زیاد، عمیقاً میترسند که عقاید و خردشان آنقدرها هم عالی نباشد و کتاب آنها را به عنوان کلاهبردار نشان دهد.
این به این معنا نیست که آنها کلاهبردار هستند. بلکه خودشان را متقاعد کردهاند که لیاقت موفقیت را ندارند و آنقدرها که همه فکر می کنند باهوش یا توانا نیستند.
به یاد داشته باشید که کتاب شما درباره شما نیست، بلکه درباره به اشتراک گذاشتن دانش شما با افرادی است که آن را میخواهند.
این بدان معناست که قضاوتی درباره شما در کار نیست.
فقط در مورد اینکه آیا به دیگران کمک کرده است یا خیر قضاوت میشود.
هنوز هم میتوانید فکر کنید که احمق و کلاهبردار باشید، اما اگر دیگران میخواهند “حماقت” شما را بخوانند، نباید از نوشتن آن بترسید، زیرا کتاب شما درباره شما نیست، درباره آنهاست.
جمعبندی
کتاب شما شخصیت شما نیست که با خرید یا عدم استقبال مخاطبان به شخصیت شما خدشهای وارد شود.
ممکن است کتاب اول شما ضعفهایی داشته باشد همیشه رفع نواقص و بهبود برای شما وجود دارد.
ما در دوره ۲۸ روزه نوشتن کتاب پرفروش تمامی مواردی که منجر به ترس نوشتن میشود را پوشش دادهایم. در این دوره ترس پیدا نکرن محتوا وجود ندارد. ترس مواجه با صفحه سفید وجود ندارد. ترس از بازاریابی هم وجود ندارد.
ما حتی ترس از هزینههای طراحی جلد و صفحه آرایی را هم برطرف کردیم. با فایلهای آمادهای که در دوره وجود دارد شما نیاز به هیچ طراح و ویراستاری هم ندارید. حتی اگر انشای قوی هم نداشته باشید با این دوره در کمتر از یک ماه کتاب پرفروش را تحویل ناشر خواهید داد.