هفت باور غلط در مورد نوشتن کتاب
مقدمه
در این پست قصد دارم با شما صادق باشم.
این باورهای غلط افسانههایی در مورد نوشتن کتاب هستند که قبل از انتشار اولین کتاب خود من را کلافه کردند.
منظور من چیزهای خارقالعادهای است که گاها به نویسندگان نسبت میدهند. در حالی که قابل پذیرش نیستند.
در این مقاله هفت اشتباه اساسی که اکثر نویسندگان مرتکب میشوند را جمعاوری کردهام.
اینها تجربیات خودم از کتاب اول بود.که ای کاش در آن زمان این موارد را میدانستم.
این مقاله قطعا در آینده به روزرسانی خواهد شد و اشتباهات دیگری را هم به آن اضافه خواهم کرد.
باور غلط شماره ۱
ابتدا باید کتاب را بنویسید و سپس ناشر پیدا کنید.
نه به هیچ وجه این کار را نکنید. اگر این کار را انجام دهید زمان زیادی را تلف خواهید کرد. همیشه ابتدا با یک پیشنهاد به ناشر مراجعه کنید. اگر پیشنهاد شما آنها را مجذوب خود کند، شما را راهنمایی خواهند کرد که چگونه از آن ایده کتاب مناسبی بسازید.
ممکن است بعضی ناشرها حتی شما را در این مسیر ناامید کنند که بازار نشر خراب است و کسی کتاب نمیخواند. شما نباید اهمیتی برای این حرفها قائل شوید و به راحتی ناشری را پیدا کنید که مثل شما برای کار نشر و کتاب هیجان دارد.
اگر شما در مرحلهای هستید که کتاب خود را نوشتهاید حتما موارد مربوط به ناشر را از دوره نوشتن کتاب ۲۸ روزه برای شما حیاتی خواهد بود. زیرا موارد لازم را یاد خواهید گرفت تا در انتخاب ناشر و قرارداد از اشتباهات وحشتناک جلوگیری کنید.
باور غلط شماره ۲
پایان نامه دکتری من بهترین موضوع را دارد. میتوانم آن را به راحتی به یک کتاب پرفروش تبدیل کنم.
آیا این باور اشتباه است؟ بله، اشتباه است.
زیرا شما نمیتوانید از پایان نامه دکتری یک کتاب پرفروش بسازید. پایان نامهی دکتری شما فقط برای تعداد کمی از دانشگاهیان که توانایی تحلیل تحقیقات چشمگیر شما را دارند جذاب است.
این یافتهها و تحقیقات برای افراد معمولی که میخواهند در یک موضوع جالب مطالعه کنند، حوصله سر بر است.
برای درک پایان نامهها نیاز به گذراندن چندین واحد دانشگاهی است. و انتظار استقبال از طرف خواننده عمومی در این موضوعات اشتباه است.
باور غلط شماره ۳
نویسندگان باید هر روز بنویسند.
گاها از این گفته به عنوان قانون طلایی نوشتن هم مطرح میشود که کاملا اشتباه است.
نوشتن به صورت هفت روز به فرسودگی شغلی میانجامد. نویسنده به یک زندگی احتیاج دارد، بنابراین نیازی به نوشتن هر روزه نیست.
آنچیزی که برای یک نویسنده اهمیت دارد نوشتن منظم و بهبود مهارتهای نوشتن برای افزایش بهرهوری است.
شما به برنامهای نیاز دارید که ۲ الی ۴ ساعت در هفته بنویسید.
نوشتن باید برای نویسنده یک تفریح و کاری با هیجان باشد. نه اینکه کاری عذابآور باشد.
شما در دوره نوشتن کتاب پرفروش در ۲۸ روز فقط کادرهای آماده را پر میکنید تا کتاب نوشته شود. و نهایتا در کمتر از یک ماه کتاب خود را به ناشر تحویل میدهید.
باور غلط شماره ۴
نویسندگان باید مطالب زیادی بخوانند.
اینه که در مدتی محدود حجم وسیعی از مطالب خوانده شود اشتباه است.
شما به عنوان نویسنده مطالب زیادی را نسبت به موضوع خواندهاید. و نسبت به بقیه افراد از مطالعه و تحقیق بالایی برخوردار هستید. و خواندن بیش از حد شما را از نوشتن باز میدارد.
به یاد داشته باشید که برای بهتر نوشتن هرچه بیشتر بنویسید، بهتر خواهید شد.
پس بخوانید اما زمان نوشتن خود را از دست ندهید.
باور غلط شماره ۵
برای نوشتن باید خود را زندانی کنید.
نویسندگان انسان های منزوی نیستند که خود را در غار زندانی کنند.
بسیاری از نویسندگان دوست دارند در یک کافه شلوغ و پر سر و صدا یا یک پارک پر از مردم کار کنند. شما هم به تدریج فضای نوشتن خود را پیدا خواهید کرد.
هیچ قانونی وجود ندارد که بگوید وقتی افراد اطراف شما هستند نمیتوانید بنویسید.
این انتخاب شماست که در کجا بنویسید.
پس بهانه ایدئال نشدن محیط را نیاورید. هدف نوشتن است نه یافتن محیطی با نور مناسب یا دمای مناسب، زیرا این محیط هنوز ساخته نشده است. علاقه و هیجان نوشتن بر همهی این موارد محیطی غلبه میکند.
باور غلط شماره ۶
برای نویسنده بودن نیاز به مدرک دانشگاهی بالا و تخصص بسیار زیاد است.
ما در مقاله آیا برای نوشتن کتاب باید متخصص باشید؟ به بررسی نیاز و اثر مدارک بالای دانشگاهی در نوشتن کتاب پرداختیم. و معلوم شد که نیازی به تخصص بالا برای نوشتن کتاب وجود ندارد.
از این مقاله هم به یاد داشته باشید که شما برای نوشتن کافی است بتوانید فارسی بنویسید. اگر مهارت دستور زبان بالایی داشته باشید که خوب است. اگر هم نداشته باشید اشکالی ندارد.
چیزهای اصلی که نویسنده به آن نیاز دارد تخیل و خلاقیت و دانش و تجربه عمیق از یک موضوع است.
وقتی شما از دانش و تجربه خود مطمئن هستید و افراد دیگری وجود دارند که این تجربهها را ندارند پس شما برای آنها متخصص محسوب میشوید.
پس این باور اشتباه را کنار بگذارید و کتاب خود را بنویسید و تحویل ناشر دهید. بعد از آن شما در آن موضوع متخصص هستید زیرا برای آن موضوع کتاب نوشتهاید.
باور غلط شماره ۷
درآمد از نویسندگی صفر است.
این موضوع را زمانی که در ابتدای راه برای چاپ کتاب خود بودم یک ناشر به من گفته بود! زیرا هیچ باوری به خرید کتاب نداشت.
اما چیزی که تا به امروز برای من اتفاق افتاده است پیامکهای واریزی بابت فروش کتاب در کتابخوانهای دیجیتال بوده است.
بسیاری از نویسندگانی که خودشان کتاب را منتشر میکنند، اتفاقا درآمد خوبی از انتشار کتاب خود دارند.
سخن آخر
با دوره ۲۸ روزه نوشتن کتاب پرفروش شما قرار نیست به صفحه خالی مانیتور یا کاغذ سفید خیره شوید.
با تهیه این دوره چه اتفاقی میافتد؟
شما آب را روی گاز میگذارید تا به جوش آید، هر جایی که راحت هستید مینشینید، میتوانید روی گوشی یا کاغذهای پرینت شده یا صفحه نمایش کامپیوتر بنویسید، موارد را یک به یک میخوانید تا ذهن شروع به فعالیت و آماده سازی مطالب نماید، اینک آب جوشیده هست.
ذهن شما به قدر کافی درگیر موضوعات شده است، حال چای را دم میکنید و دوباره به سراغ کامپیوتر یا گوشی یا کاغذهای پرینت شده میروید و کادرها را پر میکنید، شما با صفحه خالی و سفید مواجه نخواهید شد.
اینک چای شما آماده هست…
پس از این که چای خود را با یک تکه لیمو عمانی معطر و طعم دار کردید، با رضایت عمیق از خودتان بابت نوشتن قسمتهای زیادی از کتاب خود از چای خود لذت میبرید.
اینک انرژی و انگیزه شما بیشتر شده است، هیچگاه فکر نمیکردید نوشتن کتاب اینقدر ساده باشد…
روز بعد شما احساس میکنید که به اسپرسو نیاز دارید به کافی شاپ مورد علاقه خود میروید و سفارش میدهید.
شما تعدادی از برگههای دوره را پرینت شده در کیف خود دارید… آنها را بیرون میآورید و نگاهی میاندازید، اسپرسو شما روی میز حاضر است.
اندکی آب مینوشید و احساس میکنید آماده پر کردن کادرها هستید…
چندین کادر را طبق دستورالعمل پر میکنید، چندین جرعه از اسپرسو خود مینوشید و به بخش تکمیل شده کتاب خود نگاه میکنید.
پس همین حالا دوره را تهیه کنید و در کمتر از یک ماه کتاب خود را به ناشر تحویل دهید.